جا مانده ام....حوصله ی شرح قصه نیست....
05 آبان 1395 توسط شاگرد آقا...
صدا زدن دوباره مادرارو
عکس بیارن استخون بگیرن
صدا زدن که بعد از این همه سال
دوباره داغ بچشو ببینه
یه دست لباسشو بِدَن به دستش
بگن تموم بچتون همینه
این مادرا تمامشون یه عمره
از بچههاشون یه نشون ندارن
دوباره اومدن به این هوا که
قبول کنن دگه جوون ندارن
♥ مـادرهـا همیشـه دسـته گل بـه آب می دهنـد ؛
• آسیـه بـه نیـــل…
• ام البـنـیـن بـه علقمــه…
• ۱۷۵ مـادر بـه ارونـد…
بکوشید تا عاشق شوید چرا که مسیر عشق بی انتهاست ” مبدأش کربلا ، مقصدش تا خداست “.
*** شهید علی رضوانی ***
*التماس دعای معرفت*